طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کفگر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرفطرف کرم ز کس نبست این دل پر امید منگر چه سخن همیبرد قصه من به هر طرفاز خم ابروی توام هیچ گشایشی نشدوه که در این خیال کج عمر...
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفتآری به اتفاق جهان میتوان گرفتافشای راز خلوتیان خواست کرد شمعشکر خدا که سر دلش در زبان گرفتزین آتش نهفته که در سینه من استخورشید شعلهایست که در آسمان گرفتمیخواست گل که دم زند از رنگ و بوی دوستاز...