غزل شمارهٔ ۳۱۸ – حافظ – غزلیات – مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردمتو را میبینم و میلم زیادت میشود هر دمبه سامانم نمیپرسی نمیدانم چه سر داریبه درمانم نمیکوشی نمیدانی مگر دردمنه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزیگذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت...