غزل ۲۱۹ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – کسی که روی تو دیدهست حال من داند
کسی که روی تو دیدهست حال من داندکه هر که دل به تو پرداخت صبر نتواندمگر تو روی بپوشی و گر نه ممکن نیستکه آدمی که تو بیند نظر بپوشاندهر آفریده که چشمش بر آن جمال افتاددلش ببخشد و بر جانت آفرین خوانداگر به...