غزل شمارهٔ ۱۵۲۶ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – از آن باده ندانم چون فنایم
از آن باده ندانم چون فنایماز آن بیجا نمیدانم کجایمزمانی قعر دریایی درافتمدمی دیگر چو خورشیدی برآیمزمانی از من آبستن جهانیزمانی چون جهان خلقی بزایمچو طوطی جان شکر خاید به ناگهشوم سرمست و طوطی را بخایمبه جایی درنگنجیدم به عالمبجز آن یار بیجا را...