بود آیا که در میکدهها بگشایندگره از کار فروبسته ما بگشاینداگر از بهر دل زاهد خودبین بستنددل قوی دار که از بهر خدا بگشایندبه صفای دل رندان صبوحی زدگانبس در بسته به مفتاح دعا بگشایندنامه تعزیت دختر رز بنویسیدتا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایندگیسوی...
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا رادردا که راز پنهان خواهد شد آشکاراکشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیزباشد که بازبینم دیدار آشنا راده روزه مهر گردون افسانه است و افسوننیکی به جای یاران فرصت شمار یارادر حلقه گل و مل خوش خواند دوش...