غزل ۱۴۱ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – هر که دلارام دید از دلش آرام رفت
هر که دلارام دید از دلش آرام رفتچشم ندارد خلاص هر که در این دام رفتیاد تو میرفت و ما عاشق و بیدل بدیمپرده برانداختی کار به اتمام رفتماه نتابد به روز چیست که در خانه تافتسرو نروید به بام کیست که بر بام...