غزل ۲۹۰ – سعدی – دیوان اشعار – غزلیات – تو را سریست که با ما فرو نمیآید
تو را سریست که با ما فرو نمیآیدمرا دلی که صبوری از او نمیآیدکدام دیده به روی تو باز شد همه عمرکه آب دیده به رویش فرو نمیآیدجز این قدر نتوان گفت بر جمال تو عیبکه مهربانی از آن طبع و خو نمیآیدچه جور...