ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمدهفارغ از سجاده و تسبیح و طاعات آمدهنفی را اثبات خود دانسته و اثبات نفیو ایمن از خویش و بری از نفی و اثبات آمدهکرده ورد بلبل مست سحر خیز استماعباز با مرغ صراحی در مناجات آمدهروح...
یک خانه پر ز مستان مستان نو رسیدنددیوانگان بندی زنجیرها دریدندبس احتیاط کردیم تا نشنوند ایشانگویی قضا دهل زد بانگ دهل شنیدندجانهای جمله مستان دلهای دل پرستانناگه قفس شکستند چون مرغ برپریدندمستان سبو شکستند بر خنبها نشستندیا رب چه باده خوردند یا رب چه...
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیمفلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیماگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزدمن و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیمشراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیمنسیم عطرگردان را شِکَر در مجمر اندازیمچو در...
اگر روم ز پی اش فتنهها برانگیزدور از طلب بنشینم به کینه برخیزدو گر به رهگذری یک دم از وفاداریچو گرد در پی اش افتم چو باد بگریزدو گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوسز حقه دهنش چون شکر فروریزدمن آن فریب که در...