غزل شمارهٔ ۴۲۷ – مولوی – دیوان شمس – غزلیات – در دل و جان خانه کردی عاقبت
در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کاتش در این عالم زنی
وانگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده
قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا
یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم
عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را
استن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود لطف چاره گر
شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست یک سر سوی تو
دوسرم چون شانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک
دانه را دردانه کردی عاقبت
دانهای را باغ و بستان ساختی
خاک را کاشانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بتر
مردی و مردانه کردی عاقبت
کاسه سر از تو پر از تو تهی
کاسه را پیمانه کردی عاقبت
جان جانداران سرکش را به علم
عاشق جانانه کردی عاقبت
شمس تبریزی که مر هر ذره را
روشن و فرزانه کردی عاقبت
اجراهای این اثر
خواننده
آلبوم
قطعه
بهزاد
شمع و پروانه
تصنیف شمع و پروانه
دانلود قانونی آلبوم
محمدرضا شجریان
اجراهای خصوصی
زندان فراق – اجرای خصوصی شجریان و موسوی
دانلود قانونی آلبوم
محمدرضا شجریان
اجراهای خصوصی
دریای عشق – اجرای خصوصی محمدرضا شجریان و مجید درخشانی در ابوعطا
دانلود قانونی آلبوم